فرشته هات من پارت 3
مرینت
از لای دندون غریدم = حداقل بنال واسه چی اینجام و بگو تو کی هستی
پسر چش برزخی گفتش .... [ یه لحظه کات مرینت جان شما هنوز 20 ثانیه هم نشده دیدیش بعد لقب میدی / مری = من چه بکنم حقشه / خوانندگان = ول کنید تورو خدا می خوام بشنویم / واسه خوانندگان چشب ]
داشتم میگفتم پسر چش برزخی گفت = منو همه میشناسن کسی که به بقیه پول میده و با قیمت سود بالایی میگیرم اسم من ---
من = دلال
پسر = خوبه منو ---
من = فکرشم نکن که میشناسمت اقا چش برزخی من فقط از دوستم اسمتو شنیدم پایان حالام بگو چرا اینجام زر مفت نزن
پسره هم که انگار از پرویی و زبون درازی من خوشش امده باشه جبهشو نسبت به من نگه داشت و با یک نیشخند که صداشو شنیدم گفت = خب باید بگم اون مرده مادر و پدرتو گرفته یادته
من با بی حوصلگی = خب
پسر = خب نداره که من کمکت میکنم نجاتشون بدی ولی در عوض چیزی ازت می خوام
من = نه از کجا باید بفهمم داری راست میگی
پسربه محافظش با چشم فرمود و محافظ یه تبلت گذاشت جلوم که مادر و پدرم بیهوش تو جایی شبیه به انبار بسته شده بودن ولی هنوزم نفهمیدم واسه چی به زندگی ما چیکار دارن ولی هر چی باه باور کردم چون داشتن میزنتشون
من = خیلی خب قبول ولی در عوضش چی می خوای
جبهمو نباختم و فقط به صدای خیلی محکمی گفتم
اونم یه نیشخند که امروز واسه سومین بار دیدمش یه قرار داد گذاشت روی میز جلومون و گفت = باهام ازدواج کنی
من که تو شک بودن گفتم = چرنده ببینم دوربین مخفیه
پسر که هنوز جدی بود بهم فهموند که واقعیه واقعیه منم خندمو خوردم و گفتم =راه دیگه ای نداریم
گفت = نه امضا میکنی یا کار در و مادرت ساختس
نمی خواستم اونا بمیرن پس فقط با زور امضا رو کردم و کلی کار دیگه بعدش به من گفت = تا دو هفته دیگه عروسیمونه
من با بهت گفتم = هن چرا انقدر زود من چطوری به مامان و بابام بگم
پسر= به من ربطی نداره
ومنو جلو در خونم گذاشتن ولی خانوادمم نبود پس واقعیت بود بهتره برم بکپم بلکه سرم اروم بگیره
پارت بعد طولانی تر است امروز هم حال نداشتم چون باید برم داستان دیگمو هم بدم بای بای نظر نشه فراموش
 💜یه وبلاگ خوشگل میراکلسی💜
	  💜یه وبلاگ خوشگل میراکلسی💜